صفاح محلی در نزدیکی مکه است که بین حُنَین و انصاب حرم واقع شده است. این مکان در سمت چپ كسى است كه از مشاش به مكه وارد مىشود.
حضرت امام حسین(علیه السّلام) در روز جمعه 11 ذی الحجه در منزلگاه صفاح رسیدند و در آنجا فرود آمدند.
تاریخ طبری ملاقات فرزدق با حضرت امام حسین(علیه السّلام) در منزلگاه صفاح چنین گزارش می کند:
ابومخنف از عبد الله بن سليم و مذرى نقل می کند: بيامديم تا به صفاح رسيديم. فرزدق بن غالب شاعر را بديديم كه پيش حسين ايستاد و گفت: «خدايت حاجات تو را بدهد و آرزويت را برآورد.» حضرت امام حسین(علیه السّلام) گفت: «خبر مردمى را كه از نزد آنها می آیی با ما بگوى.» فرزدق گفت: «از مطلع پرسيدى، دلهاى ایشان با تو است و شمشيرهايشان با بنى اميه. تقدير از آسمان مى رسد و خدا هر چه بخواهد مى كند.» حسين گفت: «راست گفتى، كار به دست خداست و خدا هر چه بخواهد مى كند و هر روزى پروردگار ما به كارى ديگرست. اگر تقدير به دلخواه ما نازل شود نعمتهاى خدا را سپاس مى داريم و براى شكرگزارى كمك از او بايد جست. اگر قضا ميان ما و مقصود حايل شود، كسى كه نيت پاك و انديشه پرهيزكارى دارد، اهميت ندهد.» آنگاه حضرت امام حسین(علیه السّلام) مركب خويش را حركت داد و گفت:«سلام بر تو» و از هم جدا شدند.»
مقتل مقرم نیز این ملاقات را در منزلگاه صفاح نقل می کند.
از مشاهداتی که در متون تاریخی و مقاتل از کاروان حضرت نقل شده است مسلح بودن کاروان است که در این باره در تاریخ طبری آمده است:
فرزدق گويد: مادرم را به حج بردم، در ايام حج كه شتر او را مى راندم وقتى وارد حرم شدم و اين به سال شصتم بود، حسين بن على را ديدم كه از مكه بيرون مى شد و شمشيرها و نيزه هاى خويش را همراه داشت.
گفتم: «اين قطار از كيست؟» گفتند: «از حسين بن على.» گويد: پيش او رفتم و گفتم: «اى پسر پيمبر خدا، پدر و مادرم به فدايت. چرا حج نكرده با شتاب مى روى؟» گفت: «اگر شتاب نكنم مرا مى گيرند.» گويد: آنگاه از من پرسيد: «از كجايى؟» گفتم: «مردى از عراقم.» گويد: به خدا بيشتر از اين كنجكاوى نكرد و به همين بس كرد و گفت: «از اخبار مردم پشت سر خود، با من بگوى.» گفتم: «دلها با توست و شمشيرها با بنى اميه و تقدير به دست خداست.» گفت: «راست گفتى.» گويد: چيزهايى درباره نذور و مناسك از ایشان پرسيدم كه به من پاسخ دادند.
در مقتل مقرم از کاروان امام با عنوان لشکر یاد شده است:
از فرزدق روایت شده است که گفت: «من از بصره خارج شدم و قصد عمره كردم لشكريانى در بيابان ديدم و گفتم: لشكر كيست؟ گفتند: لشكر حسين بن على (عليه السّلام) است، گفتم: بايد حق رسول الله را أدا كنم. آمدم و سلام كردم، امام (عليه السّلام) فرمودند: كيستى؟ گفتم: فرزدق بن غالب، فرمودند: نسب كوتاهى است. گفتم: نسب شما كوتاهتر است، شما پسر دختر رسول خدا هستيد.»
سبط ابن جوزى در كتاب تذكرة الخواص محل ملاقات فرزدق شاعر عرب با حضرت امام حسین(علیه السّلام) را منزلگاه بستان بنى عامر ذکر نموده است.
ابن اعثم محل ملاقات فرزدق با امام را در شقوق ذکر کرده است:«قال: و سار الحسين حتى نزل الشقوق فإذا هو بالفرزدق بن غالب الشاعر قد أقبل عليه فسلم ثم دنا منه فقبل يده، فقال الحسين: من أين أقبلت يا أبا فراس؟ فقال: من الكوفة يا ابن بنت رسول اللّه...»(22)
به تبع ابن اعثم خوارزمی نیز در مقتل خود محل ملاقات فرزدق با امام را در «شقوق» ذکر کرده است.
در كشف الغمة نیز محل ملاقات فرزدق با امام در «شقوق» ذکر شده است.
منابع :
معجم البلدان، ج3، ص 412
الامام الحسین و اصحابه، ج1، ص 154
ترجمه تاريخ الطبري، ج7، ص 2969
مقتل الحسين(ع) المقرم، ص 177
تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، ج ۲، ص ۱۴۰
الفتوح، ج ۵، ص ۷۱
كشف الغمة، ج2، ص223