واقعه کربلا مملو از تضادهای شخصیتی امام حسین علیه السلام و یارانش و شخصیت های سپاه یزید بود که آن را به مجموعه ای تمام نشدنی از رومانها و نمایشهاي حماسی کامل تبدیل کرد. تئاتر واقعه طف همانند درختی غولپیکر است که ایستگاههای از آن منشعب میشوند که زمانی شاخهاند و زمانی ریشه دارند و از سرعت اثربخشی نمایشیاش بالا میروند.
این صحنه ما را از نماز حسین بر قبر جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه به منتقل ميكند که گویی اسراء جدش در شب اسراء و معراج است. جز اینکه این بار معراج شهيد با نماز خوف با یارانش زیر آفتاب سوزان عراق بر خاک کربلا که قبرشان می شود ميباشد ، زیر طبل جنگ به صدا درآمده است و زير پرتاب تیرهای دشمنان که حتی اگر رزمنده ای را مجروح می کردند، مانع از اقامه نماز نمی شد.
گروهی که حسین علیه السلام انها را رهبری می کند، شجاع و استوار هستند و علیرغم ارعابی که در اوج است ، رستگاری است كه دست کشیدن از آرمان خود که در خود حسین مجسم است امتناع می ورز با اينكه سرنوشت آنها با خون روی كربلا نوشته شده است.
انبوهی از درسها و صحنهها که شور و شوق و اندوه فراوانی را در دل تماشاگرانی که روحشان از غم حسین و اهل بیت و یارانش غمگین بود، میافزاید، همانگونه که غم و اندوهی موروثی در آن روز در جامعه و بلادشان بهسر میبرد.
نمایش واقعه طب که تعزيه خواني (تشابيه كربلا) نامیده می شود نمادی است که ایستادگی را به نمايش ميگزارد تا مردم را به ايستادن مقابل ظلم و عدم تسلیم در برابر ظالم ترغیب کند، همبستگی اجتماعی و وفاداری برادر به برادر، یاران به امامشان، اما برای رشد و بالندگی نياز برجسته ساختن نکات مثبت است وفهميدن نكات منفي تا واضح وبراي همه مبرهن باشد ، امام حسين مکتبی بزرگ برای رد ظلم و قله رفیع در تاریخ بشریت است، و نمی توان آن را به کارناوال ها محدود کرد، زیرا کسانی هستند که آن را به سمت سطحی نگری سوق می دهند.